جعفر نکونام؛ استاد دانشگاه، شامگاه ۱۶ فروردین ماه در نشست علمی «تفسیر سهلایهای «زدن زنان؛ آیه ۳۴ نساء» از سلسله نشستهای «سی شب؛ سی آیه» با بیان اینکه یکی از آیاتی که مورد چالش بین مفسران است آیه ۳۴ سوره مبارکه نساء است، گفت: بنده برای کاهش این تعارضات معتقد به تفسیر ۳ لایه هستم. این ۳ لایه شامل تفسیر تاریخی متناسب با فهم عرب دوره نزول، تفسیر فراتاریخی و انطباق آن با زمانه کنونی است. اینکه چرا ما به تفسیر ۳ لایه میپردازیم زیرا مخاطب قرآن، مردم عصر نزول بوده و ۲۴ سوره هم خطاب به مردم مدینه است.
نکونام با اشاره به آیه مورد بحث، اضافه کرد: با توجه به سیاق آیه و شرایط زمانی و مکانی دوره نزول مراد از قوامون، مراقبت و صیانت مرد از زن است یعنی شوهران باید از زنان خود حفاظت و نگهبانی کنند؛ فضل الله هم با توجه به سیاق به معنای فضیلت مادی است و نه اینکه عقل مرد از زن بالاتر باشد. حافظات للغیب هم با توجه به سیاق به معنای آن است که زن شوهردار نباید مرتکب فحشا شود و باید عضو جنسی خود را از نامحرم حفظ کند و بعد هم فرموده است که مرد باید از زن مراقبت کند تا مرتکب فحشا نشود و یکی از مراحل هم بحث زدن زن است تا جایی که موجب شقاق و جدایی نشود.
وی افزود: وقتی کاربرد واژه قوامون را در قرآن بررسی کنیم میبینیم مثلا در سوره رعد آمده است: أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَیٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ؛ یا در سوره آل عمران میخوانیم: وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ۗ؛ یعنی برخی از اهل کتاب اگر پولی از تو بگیرند پس نمیدهند مگر اینکه آنقدر به پا باشی و جلوی او بایستی تا از او بگیری یا فضل در آیه ۳۴ نساء به معنای فضیلت مالی بود زیرا بحث از انفاق است؛ در آیه ۳۲ سوره نساء هم بر همین معنا تاکید شده است یا در مورد حافظات للغیب که گفته شد در آیه ۳۴ نساء، حفظ فروج است در سوره نور، احزاب و معارج هم با همین معنا به کار رفته است لذا اینکه برخی میگویند منظور از غیب آن است که اگر مرد نبود، زن باید مال او را حفظ کند چنین چیزی منطبق بر سیاق نیست.
استاد دانشگاه قم با بیان اینکه نشوز در کاربرد رایج به معنای عدم تمکین جنسی زن در برابر مرد خود است ولی طبق سیاق به معنای ارتکاب فحشای جنسی از سوی زن ولو با تمکین جنسی در برابر مرد خود است، اظهار کرد: آیه فرموده است فاهجروهن فی المضاجع یعنی با این زن همبستری نکنید ولی نظر مشهور این است که مثلا دست و پای او را ببندید. قرینه دیگر فالصالحات حافظات للغیب است که فرموده است زنان صالح، قانت و مطیع هستند و حفظ فروج میکنند که در تقابل با نشوز است. تعبیر بما حفظ الله نشان میدهد آنچه را که خدا به صورت خلقتی و تکوینی آن را حفظ کرده (مراد عضو جنسی است) حفظ کنند.
وی ادامه داد: واژه ضرب را هم در قرآن بنگریم در برخی موارد به معنای سفر به کار رفته است که اصلا در اینجا مراد نیست و منظور همین زدن معهود است؛ در سوره صاد گفته شده است: وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ پس این معنای تاریخی آیه است و قصه از این قرار بوده است که آیات این سوره در حدود سال سوم تا ششم هجرت نازل شده است و در شرایطی بوده است که خیلی از مردان در جنگها کشته شده و زنان بیوه شدند و از جمله در آیه سوم سوره نساء گفته شده است که با این بیوه زنان ازدواج کنید تا مرتکب فحشا نشوند و یا یتیمان آنان محفوظ بمانند. در آیه ۱۵ این سوره هم سخن از حبس زنان فاحشه به مدت یک سال است و در آیه مورد بحث هم گفته شده است مراقب و حافظ زنان باشید و در آیات دیگر هم از نپرداختن نفقه و رها کردن زنان بدو دلیل نهی شده است. بنابراین آیه مورد بحث در شرایطی است که مردان چندهمسری داشتند و زنان از این وضع راضی نبودند و میل به فحشا مییافتند و آیه بر مراقبت از زنان تاکید دارد.
تفسیر فراتاریخی آیه
نکونام با اشاره به تفسیر فراتاریخی آیه، گفت: اولین سؤال این است که آیا صرفا مردان باید قوام و مراقب زنان باشند یا اینکه ممکن است مردی مرتکب این کار شود و زن باید مراقب او باشد یا آیا فقط مرد، ثروت و به اصطلاح فضیلت مالی دارد یا زنان هم دارند؟ اگر دقت کنیم میبینیم که چنین امکانی برای زنان هم وجود دارد و زن میتواند مراقب مرد خود باشد یا حمایت مالی از مرد بکند و حتی گاهی یک زن حتی قدرت زدن مرد را هم دارد و حتی میتوان این مسئله را به فرزندان هم توسعه دهیم و بگوییم فرزندان باید مراقب پدر و مادر ناخلف خود باشند یا حتی یک همسایه ممکن است این وظیفه را داشته باشد، بنابراین یک قاعده و گزاره کلی در اینجا به دست میدهد. این مسئله قابل تعمیم به سطح بالاتر هم هست یعنی مردم باید مراقب دولت و دولت باید مراقب مردم خود باشد یعنی هر کسی میتواند جلوی نابسامانی را بگیرد باید بگیرد.
استاد دانشگاه قم با اشاره به چرایی طرح این نظریه ۳ لایه، بیان کرد: بنده قبلا نظریه عرفیبودن زبان قرآن را مطرح کردم یعنی قرآن به زبان متعارف عرب عصر نزول است؛ زبان متغیر است و نمیتوان گفت الان حتی اعراب حجاز همانطور سخن میگویند که عرب عصر نزول سخن میگفته است؛ مثلا در آیه مورد بحث، فهم فقها را با فهم اعراب دوران نزول مقایسه کنید تا ببینید چقدر فرق دارد. نظریه دیگر بنده هم نظریه گفتاریبودن زبان قرآن است، مثلا در آیه مورد بحث، گفته نشده است که عدهای از مردان در جنگها کشته شده و زنان بیوه زیادی در آن دوره وجود داشتند لذا فهم قرآن، گفتاری است.
نهی تفسیر طالبانی از قرآن
نکونام با تاکید بر اینکه بنده با توجه به نظریات قبلی و چالشهایی که در مسیر فهم قرآن وجود دارد به نظریه تفسیر ۳ لایه رسیدهام، اظهار کرد: اگر بخواهیم جمود در فهم داشته باشیم ممکن است تفسیر طالبانی از قرآن به دست آید که زنان را از حضور اجتماعی و رایدادن منع کنند و به زن به عنوان کنیز و برده جنسی نگاه کنند در حالی که این فهم برای مسلمانان قابل پذیرش نیست و پیامبر(ص) هم به عنوان شخصیت خردمند و عاقل کل اگر امروز بودند قطعا اجازه این کارها را نمیدادند.
استاد دانشگاه قم بیان کرد: امروز آیا برای توسعه اسلام میتوانیم کارهایی را انجام دهیم که در صدر اسلام مرتکب میشدند؟ برخی میگویند اگر امام زمان(عج) بیاید چقدر خون خواهد ریخت ولی آیا واقعا با خونریزی بیضابطه میتوان دین را پیش برد؛ امروز آیا عدالت را با زور میتوان در جهان پیاده کرد؟ امروز با منطق و اخلاق است که میتوان نظر مردم آزاده را جلب کنیم.
وی افزود: در گذشته گفته میشد امام علی(ع) چوب به دست میگرفتند و در بازار امر به معروف میکردند ولی آیا امروز هم لازم است این ابزار را به کار ببریم؟ امروز وقتی زن و مردی گرفتار مشکل شدند نزد مشاور که بروند او به آنان آگاهیبخشی میکند و حتی امر و نهی هم نمیکند و انتخاب را بر عهده فرد میگذارد. به نظر بنده امروز با ارائه این تفسیر ۳ لایه میتوان مشکلات اجتماعی را حل کرد. امروز با زدن و بگیر و ببند نمیتوان مسائل اجتماعی را حل کرد.
نکونام با تاکید بر اینکه تفسیر ۳ لایه صرفا برای آیات احکام نیست و حتی برای عقاید هم مطرح است، تصریح کرد: مثلا در برخی آیات آمده است که خدا روی تخت نشسته است و ۸ فرشته تخت او را حمل میکنند و ... که حتی معتزله هم با این مفهوم مخالفت کردند ولی الان مفهوم معقول از خدا، خدای غیرمتشخص است که در تضاد با فهم تاریخی از خداست.
نظر شما